سید حسین طباطبایی اصل - روزنامه اطلاعات:
مقدمه
دهم دسامبر، روز جهانی حقوق بشر، تنها یک یادآوری تقویمی نیست؛ بلکه فرصتی است برای بازخوانی تجربههای بشری در مسیر عدالت، کرامت و انسانیت. ما (در مقام جامعهای با میراث ایرانی ـ اسلامی) باید این روز را نه از منظر وارداتی، بلکه از دریچه تاریخ، فرهنگ و هویت خویش ببینیم؛ تاریخی که هفتهزار سال فراز و نشیب داشته است. پادشاهان و حاکمان دادگر و پادشاهان ستمگر هر دو در این سرزمین زیستهاند؛ دورانهای درخشان و دورانهای تلخ، هر دو بر این خاک گذشتهاند... . اما آنچه هویت ایرانی را متمایز میکند، نه بیخطابودن تمام تاریخ، بلکه استقرار یک «وجدان فرهنگی» است که عدالت، مهر، مدارا و حقوق انسانها را در اعماق خود بهعنوان فضیلت همیشگی ستوده است. در اساطیر، در ادبیات، در اندرزنامهها، در عرفان و در گفتمان اخلاقی ایرانی، «انسان» محور معنا بوده حتی اگر سیاستِ زمانه همیشه از آن پیروی نکرده باشد. این وجدان فرهنگی ـ در کنار اخلاق نبوی و عدالت علوی که ۱۴۰۰ سال است در جان و جهانِ ایرانیان دمیده شده ـ برای ما پشتوانهای بزرگ است تا روز جهانی حقوق بشر را با زبان خودمان و بر اساس تجربه تاریخی خویش معنا کنیم.
۱ـ عهدنامه مالک اشتر؛ صدای عدالت انسانی در اعماق تاریخ
در قرن هفتم میلادی، امام علیبنابیطالب(ع) فرمانی صادر کرد که امروز یکی از معتبرترین اسناد اخلاق حکمرانی و حقوق عمومی در جهان شناخته میشود: عهدنامه مالک اشتر. این نامه تنها یک توصیه اخلاقی نیست؛ نقشه راه یک حکومت عدالتمحور است. از منظر حقوق بشری، عهدنامه مالک دربردارنده اصولی است که بسیاری از تمدنها قرنها بعد به آن رسیدند:
الف) کرامت ذاتی انسان
آن جمله مشهور: «مردم یا برادر دینی تواند یا نظیر تو در آفرینش.»، یکی از نخستین بیانیههای جهان درباره کرامت فراگیر انسان است.
ب) عدالت اجتماعی و مقابله با تبعیض
امام علی(ع) مالک را موظف میکند که: حق ضعفا را از زورمندان بگیرد، قدرت را مهار کند، و عدالت را در همه طبقات جاری سازد.
ج) منع خشونت و رعبافکنی حکومتی
امام(ع) مینویسند: «دل خویش را نسبت به مردم سرشار از رحمت کن… مبادا با آنان درشتی کنی.» این بخش از متن، امروز در ادبیات سیاسی ذیل «منع خشونت ساختاری» مورد توجه است.
د) نظارت و پاسخگویی
کارگزاران باید مراقب باشند تا به مردم ستم نکنند. این همان چیزی است که امروز حکمرانی خوب ۱ نامیده میشود.
هـ) حقوق اقتصادی ـ اجتماعی
از عدالت مالیاتی تا دستگیری از نیازمندان، از عمران تا مبارزه با فقر و ... انبوهی از مفاهیم و تعالیم عدالتخواهانه در این سند وجود دارد.
و) امنیت اقلیتها و مخالفان
در زمانهای که بسیاری ملتها اقلیتها را تحقیر میکردند، امام علی(ع) بر امنیت و کرامت آنان تأکید میکند. بهحق میتوان گفت: عهدنامه مالک اشتر یکی از ریشههای فکری حقوق بشر در تمدن اسلامی است و این مفهوم زیبا تحفه ناب فرهنگ غنی اسلامی به جهان امروز بوده وگرنه در سراسر تاریخ غرب نمی توان چنین میراث گرانسنگی را یافت.
۲ـ استوانه کوروش؛ میراث رواداری از هفتهزار سال تمدن ایران
در اعماق تاریخ ایران، کوروش بزرگ فرمانی نگاشت که امروز تحت عنوان «استوانه» یا «کتیبه» یا «منشور کوروش» شناخته می شود. این سند حکمرانی ـ که ۲۵۰۰ سال پیش نوشته شده ـ اگرچه اعلامیه حقوق بشر به معنای مدرن و امروزی نیست، اما اصولی را بیان کرده که از منظر تاریخی واجد ارزشهای حقوق بشری است:
الف) آزادی مردمان تبعیدی و حق بازگشت
کوروش قومهایی را که آواره شده بودند، به شهرهایشان بازگرداند ـ مفهومی که امروز در حقوق بینالملل حق بازگشت ۲خوانده میشود.
ب) احترام به دین و فرهنگ ملتها
او معابد را بازسازی کرد و به آیینهای گوناگون احترام گذاشت؛ در زمانی که معمولترین کار فاتحان، تخریب مظاهر فرهنگی و تمدنی و عقیدتی جامعه مغلوب و تحمیل فرهنگ خود بود.
ج) منع خشونت و خونریزی در فتح
کوروش در این کتیبه می گوید فتح بابل را بدون خونریزی گسترده انجام داده است. این برخلاف سنت متعارف جنگهای باستان است که شدت قتل و غارت و تجاوز را معیار قدرت سپاه غالب به حساب می آوردند.
د) امنیت عمومی و بازسازی اقتصادی ـ اجتماعی
در فرمان او بر اسکان، امنیت، عمران و جبران خسارتها تأکید شده است. اینها نشان میدهد که ایرانیان ریشههایی عمیق در مدارا، زندگی مسالمتآمیز، احترام به کرامت انسان و حقوق ملتها داشتهاند به نحوی که این جنس از حکمرانی را فضیلت می انگاشته و از آن به نیکی یاد می کردهاند.
۳ـ اعلامیه جهانی حقوق بشر؛ تلاش جمعی بشر در دنیای مدرن
اعلامیه ۱۹۴۸ محصول تجربه تلخ دو جنگ جهانی است. سندی که آزادی، کرامت، منع تبعیض، امنیت، حق دادرسی عادلانه، رفاه، آموزش و برابری را اصول بنیادین خود قرار داد. اگر بیطرفانه نگاه کنیم، بسیاری از این اصول با میراث ایرانی و اسلامی ما همافق است؛ زیرا ریشه در همان ارزشهای انسانی دارد که قرنها قبل در این سرزمین ستوده میشد.
۴ـ ایران و تشیع؛ پیوندی ریشهدار در تاریخ و هویت
نباید از یک حقیقت مهم غافل شد: ایران، مرکز تشیع در جهان است. اما این پیوند چگونه شکل گرفت؟ از همان نخستین روزهای ورود اسلام، ایرانیان ـ با وجود سلطه سیاسی امویان و عباسیان ـ با قرائت علوی از اسلام احساس همخوانی کردند. چرا؟ زیرا در فرهنگ ایرانی، فضیلتهایی چون:عدالت، وفاداری، آزادگی، حمایت از مظلوم، برابری و کرامت انسان از دیرباز ارزش بوده است و ایرانیان این فضیلتها را در امام علی(ع) و خاندان ایشان متجلی یافتند. به همین دلیل، آنان تشیع را نه در قامت یک کنش سیاسی، بلکه به عنوان یک انتخاب تاریخی، فرهنگی و معرفتی ۳برگزیدند؛ انتخابی که طی ۱۴۰۰ سال پاس داشته شده است. امروز در ذهن جهانیان، نام ایران و تشیع چنان به یکدیگر پیوند خورده که جدایی آن دو دشوار است؛ و این مسئولیتی بزرگ بر دوش ما میگذارد.
۵ـ مسئولیت تمدنی ما در جهان پرآشوب کنونی
ما وارث دو سنت بزرگیم: سنت عدالتمحور علوی، و سنت رواداری ایرانی.
این دو سنت، ایران را به یک موجودیت تمدنی یگانه بدل کرده است؛ ملتی که میتواند ـ و باید ـ در برابر خشونت، تبعیض، استعمار نوین، جنگطلبی و نفرتپراکنی مستکبران و قداره کشان جهان امروز بایستد و صدای عقلانیت و کرامت انسان باشد.
۶ـ مسئولیت نخبگان، روحانیان و سیاستمداران ایرانی
این رسالت، تنها رسالت دولتها نیست؛ وظیفهای برای همه ما است. از علما و روحانیان گرفته که باید چهره رحمانی و عدالتمحور اسلام را بازتاب دهند، تا دانشگاهیان و روشنفکران که باید این میراث را به زبان امروز ترجمه کنند، تا سیاستمداران که باید اخلاق و حقیقت را بر قدرت مقدم بدارند. و تا روزنامهنگاران و اصحاب رسانه که باید آینه عدالت، عقلانیت و رنج مردم باشند.
۷ـ نتیجه؛ ضرورت بازپسگیری و برافراشتن پرچم حقیقی حقوق بشر
روز جهانی حقوق بشر برای ما ایرانیان و شیعیان، تنها یک مناسبت نیست؛ یادآور یک وظیفه بزرگ تمدنی است. ما وارثان منشور کوروش و عهدنامه مالک اشتریم؛ صاحبان تمدنی که حقوق انسان را فارغ از نژاد و قوم و باور پاس میدارد. در جهانی که مدعیان دروغین حقوق بشر ـ با دستان آلوده به خون بیپناهان عالم ـ پرچم عدالت را به ابزاری برای سلطه جهنمی خویش بدل کردهاند، این ما هستیم که باید پرچمدار واقعی حقوق بشر باشیم؛ نه آنان که با نام آزادی، ملّتها را به خاک و خون میکشند.
ما باید با اتکا به این میراث گرانسنگ، با معرفی علمی و جهانیِ اسناد هویتی خویش و با بازتاب دادن چهره انسانی ایران و اسلام، حربه حقوق بشر را از دست دشمنان بشر خارج کنیم و معنای حقیقی آن را دوباره به جهان بازگردانیم. اینجا مشرق عالم است، مطلع خورشید تمدن و فرهنگ انسانی. و ندای حقوق بشر، اگر حقیقتی داشته باشد، باید از سرزمینهایی شنیده شود که هزاران سال است عدالت و کرامت را زندگی کردهاند و آن پرچم، امروز در دست ماست.
۱ - Good Governance
۲- The Right of Return
۳- Identity-based and cultural choice
